-
امید...
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1385 09:27
این متن بر گرفته از وبلاگ پردیس عشق : ((خودت را دوست داشته باش تا به دیگران فرصت دوست داشتن بدهی . برای عشق هیچ گاه دیر نیست. پس نگران گذران عمر نباش . عشق در بستر زمان شکل می گیرد. پس باید صبور باشی , تا نگردی گمشده خود را نمی یابی و اگر هم بیابی قدر آن را نمی دانی . پس هیچگاه از جستجو باز نایست . سعی کن خودت باشی....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 اسفندماه سال 1385 13:06
زنگی اونقدر سخت منطقیه که اگه علاقه ایم نباشه غیر قابل تحمل میشه... *************** دعای امروز : صبر...
-
سکاندار...
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1385 13:26
من همیشه به تو سپردم از این به بعدم این کارو میکنم... چه جوابی میتونم به آدمی بدم که فکر میکنه هیچی نیستم؟ چی شده که اینقدر صبور شدم؟ من که تو عجول بودن مثال زدنی بودم!!!! حکمتشو نمی دونم ! ولی واقعا سخته... هنوز ظرفیتم پر نشده حالا حالا حا هم پر نمیشه . میدونم... ولی خیلی دوست دارم حرفایی رو که مثل یه غده سرطانی راه...
-
اسفندو اسپند و اسفندیار...
شنبه 28 بهمنماه سال 1385 15:32
اسفند نزدیک است ... اما چرا اینبار اینقدر کم اهمیت شده؟ در ۲۰ سال گذشته بی سابقه بوده... منکه عاشق اسفند و اسپند و اسفندیار بودم... اما حالا فقط بوی اسپند رو دوست دارم... بوی اسپند واسم عظمت داره من عاشق چیزای با شکوهم واسه همین اسفندیارو دوست داشتم اما الان هیچ عظمتی واسم نداره جز اینکه فقط یه اسطورس... از مرگ می...
-
اسپرانتو...
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 09:58
۱۳۰ سال پیش زبانی به نام اسپرانتو حیات پیدا کرد ... خیلیا اسپرانتو را زبان صلح و دوستی می دانند... علامت اسپرانتو یک ستاره پنج پره سبز رنگ... پنج پر به نشانه پنج قاره جهان و رنگ سبز به نشانه صلح و آرامش... و هر دو اینها با هم یعنی صلح و آرامش جهانی... یکی از چیزایی که خیلی وقت پیش از اسپرانتو یاد گرفتم و دیشب همش تو...
-
زمستون رو جشن بگیریم...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 09:23
چقدر خواندن دیوارهایی که خود خاطره اند میتواند سخت باشد... دیوارهایی که روزهای مرا در خود دارند... روزهای زیبا که در پس هر کدام دنیایی رنج نهفته بود... رنجهایی که تجربه شدند... نمیخواهم پذیرای تجربه ای دیگر باشم... این پست رو کسانی میتونن بهتر درک کنن که اتاق منو دیده باشن... ************* دعای امروز : هوای تهران هر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 10:50
دل و دماغ نوشتن ندارم... فقط یه دعا خدایا ... دعا هم نمیتونم بکنم...
-
هدف بی ارزش دیروز و فکر فردا...
سهشنبه 12 دیماه سال 1385 13:08
نوشتنم نمیاد خب چیکار کنم ... فکرایی تو سرم هست اما خب نیمشه نوشتشون... فکرایی که ممکنه تو جعبه سیاه نباشن اما عام نیستن... همیشه فکر میکردم این برزخ رو دوست دارم و برای رسیدنش لحظه شماری میکردم حتی یکبار خوابشم دیده بودم... اما الان زیاد نمیتونم ازش لذت ببرم... خب منم آدمم دیگه مثل همه آدمایی که وقتی چیزیو به دست...
-
۳ تمام...
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 12:32
۸۲/۹/۳۰ بود که برای همه...درست شد... در آغاز فقط سلامی برای گفتن داشت اما حالا حرفهای زیادی داره... خیلی چیزا توش نوشتم چیزایی که در توانم بود و بهتر از اون نمیتونستم بنویسم... خوب یا بد بعضی ها تحملش کردن شایدم ازش لذت بردن یا اینکه چیزی یاد گرفتن... هدفم گفتن چیزایی بود که لازم بود گفته بشه خوب یا بد... قلم چیره ای...
-
خدایا راننده تویی...
یکشنبه 26 آذرماه سال 1385 10:25
هوالمحبوب سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت بر خیز که آن خسرو شیرین آمد قدمی در کش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آئین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد ناله فریاد رس عاشق مسکین آمد مرغ دل بازار هوادار کمان ابرو نیست ای کبوتر نگران باش که...
-
۱۵ هر ماه یعنی نیمه ماه/نیمه آشنایی...
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1385 09:26
۱ سال گذشت از اون روزی که هرکاری میکردم موهای خوب نمیشد... خب بالاخره یکی میدونه که من چه روزیو میگم دیگه شایدم ندونه حافظش تاریخو حفظ نمیکنه... ۱۵ هر ماه یعنی نیمه ماه . نیمه آشنایی . نیمه کهنه شدن و نیمه صعود ارزشها... ۱سال پیش بود که بالاخره بعد از کلی تلاش تونست ۱ ستاره بذاره اول خط... ۱ سال پیش بود که بعد از کلی...
-
این جمله آرمانیه...
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1385 10:39
(( مشکلات رو مانند فرصتی برای رشد و احاصه بر خود ببین )) اینو امروز در پردیس عشق خوندم هرروز آپ میکنه مطالب خوبیم توش میشه خوند... اما این حرف(خط اول) یکم آرمانیه یعنی واقعیت ولی عمل کردن بهش واقعا آدم قوی رو میطلبه... دارم سعیمو میکنم... امروز ۴ سال گذشت از اولین... چه روزایی بود چقدر با الان فرق داشت چقدر فلترون...
-
نیکی ما به ازایی ندارد...
دوشنبه 6 آذرماه سال 1385 14:46
از صبح که بیدار شدم خوابم میومد هنوزم میاد اما بیشتر از صبح... امروز امتحان دارن خوندم اما همش از سرم پریده اگه امتحان خوب باشه و نمره کامل بگیرم قول میدم ۱ ماه آپدیت نکنم تا راحت باشین... البته یه نفر گفته که میخواد اینجا بنویسه اما نمیدونم کی نوشتنشون میاد و ما رو به فیض میرسونن... به حر حال اسم دوستی که قراره اینجا...
-
عزیز رفته سفر کی برمیگردی...(البته با لحن من بخونیدش)
سهشنبه 30 آبانماه سال 1385 10:24
این سردرد لعنتی ول کنم نیست سومین روزه که با سر درد از خواب پا میشم... شماره چشمم تصاعدی داره میره بالاها اه... دیروز چنان پاچه خواری استاد ارتباطات رو کردم که فکر کنم نمره نیم ترم که هیچ نمره ترمم کامل بگیرم مردونه اولین باری بود که با قصد پلید از کسی تعریف میکردم خب چیکار کنم ازاین درس هیچی نمیفهمم... صبح یه وبلاگ...
-
عذاب وجدان یا لذت گناه؟
شنبه 20 آبانماه سال 1385 14:45
هر وقت که میخوام به کسی بدی کنم کاملا آگاهانه اینکارو میکنم ... مدتی بود که از خودم قول گرفته بودم تا مجبور نشدم اینکارو نکنم... اما نزدیک یکسال پیش با یه نفر کاری کردم که شاید بدجنس ترین آدمام انیکارو نکنن... جریان مربوط به یکسال پیش و من تازه فهمیدم چیکار کردم... ایندفعه واقعا ناخواسته بود بدون اینکه از پشت پرده با...
-
آدمها از کنار هم میگذرند ...
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 12:53
امروز داشتم ایمیلایی رو که طی ۳ سال گذشته دریافت کردم رو مرور میکردم... بعضی هاشون رو انگار اولین بار بود که میخوندم بعضیاشونم یادم بود... احساس کردم که در این ۳ سال چقدر آدمهای زیادی از کنارم گذشتن... آدمها از کنار هم مگذرن بعضیا اثرشون باقی میمونه بعضیا هم انگار هیچ وقت حضور نداشتن... چقدر خوب میشه که از اثرات خوب و...
-
سیصد و شصت و سه روز...
دوشنبه 1 آبانماه سال 1385 14:22
سیصد و شصت و سه روز از آخرین نوشتم میگذره... هرچی فکر میکنم دلیلی برای غیبتم پیدا نمی کنم... از یکسال پیش تا حال تغییر زیادی پیش نیمده فقط بالاخره دانشجو شدم... اون موقعها هر روز دعا میکردم آخه خیلی بیشتر هواداریه خدارو لازم داشتم... بالاخره منم آدمم دیگه مثل همه که موقع فوران مشکلات تازه با خدا آشنا میشن... ولی همش...
-
انسانها = شیطانهای۹۵٪
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 17:50
در روزگاری که نامردی و نابسامانی بیداد میکند ، من مینویسم ، من از اینجا مینویسم ، از مرکز زمین ، مرکز نابسامانی ها ، از جایی که نامش را دنیا می خوانند و از مولدان نابسامانی تشکیل یافته است . از کسانی که نامشان انسان است ، کسانی که از نامردی ها می نالندو خود نامردند ... روزگار عجیبی است ... من از اینجا مینویسم ، از...
-
مهر...
جمعه 22 مهرماه سال 1384 03:01
ااااااا در یکماه و یک هفته زجرها کشیدم خندها سر دادم گریه ها کردم و خوشی ها فکر میکردم از ۱۴ شهریور یکسالی گذشته... حیف ۲۱ روز از فصلم گذشت...
-
عشق = اعتیاد؟
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 01:38
به قول اسپاگتی رامبد جوان دور دوره عاقلاست عاشقیارو بی خیال ... شکی جون می گفت: عشق مثل اعتیاده... اگه اومد سراغت اگه رفت تو خونت دیگه بیرون نمی یاد مگه اینهمه معتاد ترک نکردن؟؟؟ خب منم یکیش و هر وقت که دلم لرزید خودمو میذارم جایه گوشیه موبایلم که بیچاره همیشه میلرزه... ***** راستی امروز تولد شکیه (( شکی جون تولدت...
-
شرح حال ...
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 01:15
خرقه پوشان محو دیدار تو اند باده پوشان مست دیدار تو اند امشب تو تلوزیون یه خانم خوش صدا داشت می خوندش نمی دونم شاعرش کیه ولی خیلی ازش خوشم اومد آخه یه هم حال پیدا کردم که ...
-
دعای امروز ...
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 02:39
خدایا میدونم که اشتباه مال آدمهاست ولی چوب خط هر کسی یه حدی داره ماله من که خیلی زیاد شده پس چرا چوب خطمو پر نمی کنی؟؟؟ ******* به قول یکی از دوستام خریت نه فقط علف خوردن است... هر دو اینو می دونیم و باز مثل چهارپایان...
-
دعای امروز ...
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 01:12
چه میداند کسی شاید که او هم مرا در خاطر آورد گاه و بیگاه چه میداند کسی شاید که او هم چو من شبها نخفته تا سحر گاه چه میداند کسی شاید زمانی که خاموش و سخن بر لب ندارد* خیال من به آرامی و گرمی چو خون در پیکرش ره میسپارد چه میداند کسی شاید که او هم ندارد طاقت و آرام یکدم به جانش آتش بی انتهاییست که می سوزد وجودش را دمادم...
-
دعای امروز ...
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1384 01:53
مثل آب رو آتیش تو باشی دنیا خوب می شه خدایا دعام رو شنیدی؟؟؟؟
-
دعای امروز ...
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1384 01:42
خدایا خوب می دونی که هیچ غیر ممکنی وجود نداره غیر ممکن ها رو برام ممکن کن تا اونجایی که لیاقتش رو دارم...
-
دعای امروز ...
شنبه 5 شهریورماه سال 1384 03:47
خدایا کلید این راهو پیش پام بذار...
-
هیچی نشد...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1384 22:26
دقیقا یکماه پیش بود اما انگار یکسالی می شه که ازش گذشته خیلی عوضی شدم خدایا درستم کن اینطوری اصلا خوب نیست ...
-
خیلی می خوامت ...
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1384 21:43
مامان تا امروز نفهمیده بودم که اینقدر می خوامت خانوم...
-
دعای امروز ...
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1384 01:19
خدایا میدونم که تو خیلی بهتر از من اندازه هر چیزی رو می دونی ولی دیگه تحمل این برزخ رو ندارم درست که مدتی نشده ولی طاقت من تموم شده...
-
دعای امروز ...
دوشنبه 31 مردادماه سال 1384 00:12
خدایا منو یاری بده تا هر لحظه شکرت کنم ...