دل و دماغ نوشتن ندارم...

فقط یه دعا

خدایا ...

دعا هم نمیتونم بکنم...

هدف بی ارزش دیروز و فکر فردا...

 نوشتنم نمیاد خب چیکار کنم ...

 فکرایی تو سرم هست اما خب نیمشه نوشتشون...

 فکرایی که ممکنه تو جعبه سیاه نباشن اما عام نیستن...

 همیشه فکر میکردم این برزخ رو دوست دارم و برای رسیدنش لحظه شماری میکردم

 حتی یکبار خوابشم دیده بودم...

 اما الان زیاد نمیتونم  ازش لذت ببرم...

 خب منم آدمم دیگه مثل همه آدمایی که وقتی چیزیو به دست آوردن به بالاترش فکر میکنن

  و برای رسیدن به هدف بعدیشون فراموش میکنن از هدف دیروزشون که بهش رسیدن لذت

 ببرن...

 نمیدونم اصلا چرا باید انقدر فکر کنم....

 یا اینکه چرا اینقدر واسم فکر میسازن...

 

************

دعای امروز :

خدایا از بین این همه فکرو خیال فکرمو معطوف به چیزی بکن که به صلاحمه و برام پیش میاد....