هدف بی ارزش دیروز و فکر فردا...

 نوشتنم نمیاد خب چیکار کنم ...

 فکرایی تو سرم هست اما خب نیمشه نوشتشون...

 فکرایی که ممکنه تو جعبه سیاه نباشن اما عام نیستن...

 همیشه فکر میکردم این برزخ رو دوست دارم و برای رسیدنش لحظه شماری میکردم

 حتی یکبار خوابشم دیده بودم...

 اما الان زیاد نمیتونم  ازش لذت ببرم...

 خب منم آدمم دیگه مثل همه آدمایی که وقتی چیزیو به دست آوردن به بالاترش فکر میکنن

  و برای رسیدن به هدف بعدیشون فراموش میکنن از هدف دیروزشون که بهش رسیدن لذت

 ببرن...

 نمیدونم اصلا چرا باید انقدر فکر کنم....

 یا اینکه چرا اینقدر واسم فکر میسازن...

 

************

دعای امروز :

خدایا از بین این همه فکرو خیال فکرمو معطوف به چیزی بکن که به صلاحمه و برام پیش میاد....

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ح پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.dastanak.tk

فکر!!!
چه عمل مضحکی!همه بهش دچارن
!!!!!

بابای فاطمه چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:20 ق.ظ http://babaii.blogsky.com

دوست گرامی ...بنا به دلایل شخصی مجبور شدم اون وبلاگ رو حذفش کنم ... التبه شاید یک روزی فعالش کردم .... وبلاگ جدیدم رو شروع کردم ...که با قبلی یک کم متفاوت است ... مطمئن باش از حضور شما خوشحال می شوم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد