چراغها را روشن کن...

 من بدنبال عشق نیستم

آن را یافته ام !!!

در چشمان تو...

لطفا اون چراغو روشن کن تا بتونم عشقم رو ببینم...

 

پ.ن: ۵ روز باقی.

 

***********************

دعای امروز :

خدایا اگه هر آدمی رو فقط یک روز بگذاری جای من تا آخر عمر احساس خوشبختی میکند...

حالا یا خیلی خوشبختم یا خیلی بد بخت اگه بدبختم در برابر من احساس خوشبختی میکنه و اگر

 خوشبختم تا همه عمر این احساس رو با خودش داره... 

تو می دونی پس امتدادش رو از تو می خوام...

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید آموزگار پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 ب.ظ http://d0or55so0r.blogsky.com

سلام دوست من
زیبا مینویسی و جالب این که خدا رو هم حسابی شرمنده کردی
راستش من ادم شوخی نیستم . اما خواستم بگم که چراغها رو نشد روشن کنم چون برق رفته بود .
بگذریم و بر سبیل مزاح بگیر ش
از شعر قبلیت هم خوشم اومد و در مجموع از کل وبلاگت خوشم اومد ......
ای کاش در لحظه مرگ سرشار شویم از آرامشی جاودان و بدانیم که زندگی و یا مرگ ما در زندگی دیگران تاثیر داشته است.
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد