[ بدون نام ]
دوشنبه 28 خردادماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ
یه زمونی واسه من خدا بودی از بدیها اون زمون جدا بودی یه زمون برای من اغسانه عشق واسه من اول و انتها بودی
یه زمون دستای تو پل رسیدنو میساخت ذره ذره دلم معنی عشقو میشناخت یه زمون دارو ندارم تو بودی از تو تنها انتظارم تو بودی
دیگه نیستی اوونی که واسش میمردم یه روزی پ....ش....ی....م....و.....ن.....م.... که چرا دل به تو دادم یه روزی دیگه نیستی اوونی که واسش میمردم یه روزی پ....ش....ی....م....و.....ن.....م.... که چرا دل به تو دادم یه روزی
برات آرزوی بی ذهنی میکنم.آرزویی که در مورد تو به من جواب داد
حق با شماست
کاش در پیری پشیمان نباشم ...
یه زمونی واسه من خدا بودی
از بدیها اون زمون جدا بودی
یه زمون برای من اغسانه عشق
واسه من اول و انتها بودی
یه زمون دستای تو پل رسیدنو میساخت
ذره ذره دلم معنی عشقو میشناخت
یه زمون دارو ندارم تو بودی
از تو تنها انتظارم تو بودی
دیگه نیستی اوونی که واسش میمردم یه روزی
پ....ش....ی....م....و.....ن.....م.... که چرا دل به تو دادم یه روزی
دیگه نیستی اوونی که واسش میمردم یه روزی
پ....ش....ی....م....و.....ن.....م.... که چرا دل به تو دادم یه روزی
برات آرزوی بی ذهنی میکنم.آرزویی که در مورد تو به من جواب داد
پیری یعنی پشیمانی دوست من!
:)