دیوار...

به قول حاجی چغندر ((جالبه نه ؟! یه روزخوشحالیم که با هم « خاطره » میسازیم !! روز بعد همون خاطره ها باعث « آزار » میشه !!!))

اما من میگم که اگه این خاطرات فقط نقش خاطره برامون بازی کردن و نه بیشتر اونموقس که ما کارمون درسته ...

بی ربط : دیواری که بین آجراش ملات نداره بالاخره میریزه. امروز نه فردا اما واست دیوار نمیشه...

 

**********

دعای امروز‌ :

خدایا منتظر دعوتم فقط دیر نشه که خیلی بهم بر میخوره...

 

 


نظرات 7 + ارسال نظر
خواستگاه دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:06 ب.ظ http://khastgah.blogsky.com

خاطره ها هم بعد از مدتی عادت میشن .

adat mikonim دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:44 ب.ظ

elahiiiiiiiiiiii aminn;)

علی دوشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 04:50 ب.ظ http://www.dustdashtan.blogsky.com

کسی که حضورش در خاطره مان زنده است او دیگر نیست... او همان توئی هستی که در پیکره بودنش غرق شده ای... آری دوست دارم تا مرز همیشگی و مرز خوبی... تا جائی که می توانم غرق بخشیدن باشم...
یا علی

سارا چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:55 ب.ظ http://afsos.blogsky.com

مرا از یاد خواهی برد
و من از دیدگان سرد یک روز می خوانم
سرود تلخ و غمگین خدا حافظ
*
مرا از یاد خواهی برد و از یادم نخواهی رفت
من این را خوب می دانم که
روزی هم مرا از خویش خواهی راند
و قلبت را که روزی آشیان گرم عشقم بود خواهی برد
*
چه تلخ است آهنگ خدا حافظ
چه غمگینم از این رفتن
و از این روزهای سرد تنهائی بیزارم

یارپیـز یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ق.ظ http://yarpiz.blogsky.com

سلام
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هرکو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده، آب حسرت
گریان چو در قیامت، چشم گناهکاران

ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه‌داران

چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

شاد و سلامت باشید.

بهزاد سه‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ http://abibigloo.blogsky.com

اگر میدانستیم که امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودیم قدر لحظات را بیشتر می دانستیم

بانوی ماه پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:18 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

یک بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که دلم برایت تنگ میشود .وقتی دوری از من به آرزوهای خفته ام می اندیشم ,به فرسنگها فاصله بین من و تو ,به آینده و امروز .....باز کن پنجره را...خواهی دید که پرنده, آسمان بارانی را می فهمد!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد