به قول حاجی چغندر ((جالبه نه ؟! یه روزخوشحالیم که با هم « خاطره » میسازیم !! روز بعد همون خاطره ها باعث « آزار » میشه !!!))
اما من میگم که اگه این خاطرات فقط نقش خاطره برامون بازی کردن و نه بیشتر اونموقس که ما کارمون درسته ...
بی ربط : دیواری که بین آجراش ملات نداره بالاخره میریزه. امروز نه فردا اما واست دیوار نمیشه...
**********
دعای امروز :
خدایا منتظر دعوتم فقط دیر نشه که خیلی بهم بر میخوره...
خاطره ها هم بعد از مدتی عادت میشن .
elahiiiiiiiiiiii aminn;)
کسی که حضورش در خاطره مان زنده است او دیگر نیست... او همان توئی هستی که در پیکره بودنش غرق شده ای... آری دوست دارم تا مرز همیشگی و مرز خوبی... تا جائی که می توانم غرق بخشیدن باشم...
یا علی
مرا از یاد خواهی برد
و من از دیدگان سرد یک روز می خوانم
سرود تلخ و غمگین خدا حافظ
*
مرا از یاد خواهی برد و از یادم نخواهی رفت
من این را خوب می دانم که
روزی هم مرا از خویش خواهی راند
و قلبت را که روزی آشیان گرم عشقم بود خواهی برد
*
چه تلخ است آهنگ خدا حافظ
چه غمگینم از این رفتن
و از این روزهای سرد تنهائی بیزارم
سلام
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هرکو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را در دیده، آب حسرت
گریان چو در قیامت، چشم گناهکاران
ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزهداران
چندین که بر شمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران
چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت
باقی نمیتوان گفت الا به غمگساران
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
شاد و سلامت باشید.
اگر میدانستیم که امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودیم قدر لحظات را بیشتر می دانستیم
یک بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که دلم برایت تنگ میشود .وقتی دوری از من به آرزوهای خفته ام می اندیشم ,به فرسنگها فاصله بین من و تو ,به آینده و امروز .....باز کن پنجره را...خواهی دید که پرنده, آسمان بارانی را می فهمد!!!!!!