امشب اولین شبه قدریه که با خدا خیلی بحث کردم . امسال کارای بد زیاد کردم کارایی که هیچ وقت نکرده بودم . امشب با هر دونه تسبیحی که می فرستادم اسم اونم می گفتم و براش دعا می کردم دعا می کردم که خدا اونو ... امشب اولین شب قدریه که پر از نفرتم نمی دونم چرا نمی تونم فراموش کنم که ... امسال اولین سالیه که فقط برای خودم و خودش دعا کردم . امسال خیلی بدم این بدی خیلی خوبه یه جوارایی بد بودن داره بهم می چسبه فکر کنم بشه از بدی به خوبی رسید . فکر کنم خدا توبمو قبول کنه آخه خودش گفته که قبول می کنه یعنی اگه اونم بفمه قبول می کنه ؟؟؟ می دونم که قبول نمی کنه آخه اون که خدا نیست خیلی با اون فرق داره پس منم بهش نمی گم . م.ر ۱۴/۸/۱۳۸۳
دل آرا
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1383 ساعت 10:28 ب.ظ
سلام هیچکس..!! التماس دعـــــــا ! واقعا آدم نباید این شبها رو از دست بده و باید توبه کنه..!! اما نا امید نباش اگه تو برای اون طرف ارزش داشته باشی میبخشه..!! خوشحال میشم به منم یه سری بزنی و تبادل لینک کنیم منتظرم.
سلام. می گن بخشش از بزرگونه... نمی دونم. منتها ما که از کوچیکی دارو ندارمونو بخشیدیم به عالم و آدم. پشیمونم نیستیم آبجی. سر بزن... حتما... منتظرم ها...!
اگر روزگاری در حوالی یک خیابان چشمت خورد به یک حجله خیس و یک شیشه گلاب و یک ظرف خرما و عکسی که از من در آن طاقچه نشین است و به تو گفتند کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد ، باور نکن . چون تمام این مدت کنار من بودی ؛ کنار دلتنگی دفاترم ، کنار گلدان شمعدانی اتاقم . تو با من نبودی و من با تو بودم!مگر نه که با هم بودن،همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟من هم هر شب،شعرهای نو سروده باران را برای تو خواندم!هر شب، شب بخیری به تو گفتم و جواب ِ تو را،از آنسوی سکوت ِ خوابهایم شنیدم! فرقی نداشت که فاصله دستهامان چند فانوس ِ ستاره باشد،پس دلواپس ِانزوای این روزهای من نشو،اگر به حجله ای خیس در حوالی ِ خیابان خاطره برخوردی!? ...
سلام هیچکس..!! التماس دعـــــــا ! واقعا آدم نباید این شبها رو از دست بده و باید توبه کنه..!! اما نا امید نباش اگه تو برای اون طرف ارزش داشته باشی میبخشه..!! خوشحال میشم به منم یه سری بزنی و تبادل لینک کنیم منتظرم.
سلام. می گن بخشش از بزرگونه... نمی دونم. منتها ما که از کوچیکی دارو ندارمونو بخشیدیم به عالم و آدم. پشیمونم نیستیم آبجی. سر بزن... حتما... منتظرم ها...!
اگر روزگاری در حوالی یک خیابان چشمت خورد به یک حجله خیس و یک شیشه گلاب و یک ظرف خرما و عکسی که از من در آن طاقچه نشین است و به تو گفتند کبوترت در حسرت پر کشیدن پرپر زد ، باور نکن . چون تمام این مدت کنار من بودی ؛ کنار دلتنگی دفاترم ، کنار گلدان شمعدانی اتاقم . تو با من نبودی و من با تو بودم!مگر نه که با هم بودن،همین علاقه ساده سرودن فاصله است؟من هم هر شب،شعرهای نو سروده باران را برای تو خواندم!هر شب، شب بخیری به تو گفتم و جواب ِ تو را،از آنسوی سکوت ِ خوابهایم شنیدم! فرقی نداشت که فاصله دستهامان چند فانوس ِ ستاره باشد،پس دلواپس ِانزوای این روزهای من نشو،اگر به حجله ای خیس در حوالی ِ خیابان خاطره برخوردی!? ...
خدا زیادش کنه بالا خره هر کدوم یه تجربه است دیگه
دست راستتون زیر سر ما شما که اهلش هستید واسه ماهم دعا کنید تورخدا ماهم دعا میکنیم که خدا اونو ...
اصلا بهش فکر نکن حتما فراموش میکنی فقط بایدبگی هیچ اهمیتی نداره . باز هم التماس دعـــــــــــــــا
آره دقیقا میفهمم چی میگی فقط هر وقت به خوبی رسیدی راهش رو به ما هم یاد بده .
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از خدا بخواه که اگر اجابت کند نعمت است و اگر اجابت نکند حکمت است . از بنده خدا مخواه که اگر اجابت کند منت است و اگر اجابت نکند ذلت است .