تا همیشه حرف ...

عجب دنیای حیرت آوریست این دنیا که ماهیانش
قهوه می نوشند کودکانش بی شیرند خوکهایش را با
سیب زمینی میپرورانند و آدمهایش را با حرف .
***
 تا حالا خیلیا خیلی حرفا بهم زدن ولی حیف که فقط حرف بود و بس.
نظرات 4 + ارسال نظر
سینا دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ب.ظ

کانون دفاع ازحقوق کودکان دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 08:53 ب.ظ http://koodakan.blogsky.com

سلام و موفق باشی به ما هم سری بزن

محمد سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1383 ساعت 12:24 ب.ظ http://deltang.net

حرف ها ...

شاید این حرف ها از میان بخار تنفر آمیز دهانهایی برآمده باشند که هر یاوه ای را می گویند و ما را به تحمل گفته هایشان وامی دارند .
این حرف ها شاید سنگسار واژه های متعفن دیگرانی است که می خواهند تو به روی هر کس و ناکسی لبخند بزنی اما نمی توانند تحمل کنند دست های تو دست های کسی را که دوست دارد لمس کند ؛ دلیلش را که می پرسی می گویند : " آخر او دوستت دارد ، مگر ندیده ای که وقتی چشمانش نگاهت می کنند چطور شکوفه می زنند ؟ حالا چرا با او ؟ این همه آدم ثروتمند عقده دار !!! این ههه آدم بزرگ که هنوز به مادرانشان می گویند « مامانی » !!! . اصلا تو حق نداری عاشق بشوی ، اگر می خواهی بشوی خوب بشو ... اما دیگر به من مربوط نیست ... "
این حرف ها شاید تکرار واژه های پست و تکراری و کسالت آور دیگران باشد ...
این حرف ها شاید حرف های یک آدم دیوانه باشد ...

دیگر باید به شنیدن این حرف ها عادت کرده باشی ؛ چون در شهری زندگی می کنی که شهوت مجاز است ، پلیدی رایج است ، دروغ واجب است ، خود نبودن مدال افتخار دارد ، هرزگی و چشم چرانی و پلیدی بلامانع است ، اما دوست داشتن حرام است و ممنوع !

[ بدون نام ] شنبه 2 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 03:40 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد