سیصد و شصت و سه روز...

سیصد و شصت و سه روز از آخرین نوشتم میگذره...

هرچی فکر میکنم دلیلی برای غیبتم پیدا نمی کنم...

از یکسال پیش تا حال تغییر زیادی پیش نیمده فقط بالاخره دانشجو شدم...

اون موقعها هر روز دعا میکردم آخه خیلی بیشتر هواداریه خدارو لازم داشتم...

بالاخره منم آدمم دیگه مثل همه که موقع فوران مشکلات تازه با خدا آشنا میشن...

ولی همش نتیجه داد...

الان خیلی راضیم از همه چی...

شکر...

دعای امروز:

خدایا اگه قراره بهتر از اینی که هستم بشم راهو برام باز کن ولی منو از اصلم دور نکن...